روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

یک زن متاهل هستم
با یک اشتباه بزرگ
و یک تاوان بزرگتر
با یک عشق ممنوع

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

ماهی

سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۲۹ ب.ظ

مکالمه من و دختری تو ماشین تو جاده :
یهویی:
_ مامان برام عشق بخر خب
+ مبهوت جمله اش میشم
_ مامان مامان برام عشق بخر خب خب
+ از کجا بخرم؟
_از مغازه
+میخوای چکار؟
_عشق خوشمزه است میخوام همشو بخورم همشو
+عشق مثل چیه؟
_ (فکر میکنه) مثل ماهی خوشگله
+دوستش داری؟
_دوستش دارم مثل ماهی
+مامان مامان عشق میخری
-اره میخرم اول پاشو ستاره ها را بچین
پامیشه شیشه ماشین را یه کن میدم پایین و برای تمام اعضای خانواده ستاره میچینه
چند دقیقه بعد
+مامان از مغازه برام .... بخر
_(متوجه حرفش نمیشم) چی آش؟
+میخنده اره اره آش بخر با عشق
_دیگه چی بخرم
+بستنی زمستونی

عشق مثل ماهیه
فکر کنم دخترک راست میگه
مثل
برسد به دست دوستم ماهی...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۲۸
مریم بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی