من پلانکتونی نداشتم
يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۶:۰۲ ب.ظ
خوشم میاد از اینکه چیزهایی ک حس میکنم درسته
و اون شک بدون هیچ پشتوانه ی محکم و مستدلی امااا، تبدیل میشه به یقین
و این هم باز معجزه ای دیگر از «زمان» عه ، آشکارکردن سِر هاست
من نخواستم ماهی گیر باشم، اصن گرفتن ماهی اشتباهه
اما ماهی ای نیومد، قبلن صید شد
حیف...
................................................................
اپیزود اول: بهم جا کلیدی هدیه داد . 3 تا جا کلیدی که با حروف اول اسمامون و دخترک ساخته شده بود با رزین.
همیشه تو ذهنم بود که عرفان دنبال این چیزا نیست هیچ وقت پس از کجا خریده
اپیزود دوم: قبل این هدیه یه بار که دعوامون شده بود سر گلی . گفت یه چیزی میخواسته از گلی بخره که جای دیگه نداشتن
اپیزود سوم: پروفایل واتساپ گلی رو دیدم. ساخت سازه های رزین... پیج هم داشت رفتم دیدم دقیقا جا کلیدی...
۰۲/۰۲/۱۰