روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

روزگار نوشت

تا خرمنت نسوزد، تشویش ما ندانی

یک زن متاهل هستم
با یک اشتباه بزرگ
و یک تاوان بزرگتر
با یک عشق ممنوع

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

مریم

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۱۰ ق.ظ

- سلام

- سلام عزیزکم

- دلم خیلی براش تنگ شده

- میدونم

- دیروز بهم پیام داد. برا عمل مامانش پول کم داشت انگار. یه مقدار براش جور کردم

- آفرین این یه کار انسانیه

- دوست داشتم بگه بهم عملش چ جوره. نگفت. آخر خودم پرسیدم

- خب چی گفت؟

- گفت خوب بوده عملش. مریم؟

- جونم

- تنهاست... کاش پیشش بودم...

- مریم. همون که پولو جور کردی براش کار مهمی بوده تو کارت انجام دادی

- خیلی تنهاست

- اون بلده راهش پیدا کنه

- مطمینی؟

- آره قربونت برم نگرانش نباش

- خوابشو میبینم شبا

- آره فهمیدم ناقلا

- دلم می خواست دستاش می گرفتم

- مریممممم می گذره. صبر کن

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۱/۲۳
مریم بانو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی